کلبه یه تنهایی
by : x-themes

o3787_romanticgifs008_1.gif

چشمانم را بستم فقط چند ثانیه

حس کردم قطره های باران را

چشمانم را  باز کردم آری باران گرفته

سرم را رو به آسمان کردم

چند قطره باران ریخت درون چشمانم

پایین را نگاه کردم تا ته خیابان را

هیچ کس نبود فقط از آن دور ها شقایق دست تکان میداد

خوش حال شدم پلک زدم

اما اینبار هیچ کس را ندیدم

فقط کوچه یه تاریکی رو به رویم بود

قلبم شکست آهی کشیدم

نگاهی به دستانم کردم

دستم را به دست دیگر دادم

آههههه

چقدر سرد است دستانم خیلی سرد شده اند

دوباره پلکی زدم

نگاهی به پاهایم کردم ا زسرما میلرزید

بغزم گرفت تا توانستم فریاد زدم اما

کو شنونده کو یار؟

حس کردم دگر وقتش است برگشتم

شخصی پشت سرم ایستاده بود

دستش را به صورتم کشید

و به خواب عمیقی فرو رفتم

چشمانم را که باز کردم نزد خدا بودم

آری صدایم را شنید صدای قلب شکسته ام را شنید

حال دیگر مرده ام

خدا را شکر

o3787_romanticgifs008_1.gif


†ɢα'§ : دگر مرده ام خدا را شکر,
یک شنبه 18 فروردين 1392 16:4 |- [̲̲̅̅a̲̲̅̅r̲̲̅̅a̲̲̅̅s̲̲̅̅h̲̲̅̅] -|

ϰ-†нêmê§

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد